• منم هستم مردم  •

نور طیف زیبایی میسازد 

بین موج های تنت 

گاه،رنگ چشمانت 

گاه،به سرخی لبت

و قدت همچو سرو نشان 

عشق را می کند افزون

ای که دوست داشتنت شعله ای در برابر دریا 

در من آتشی بدم 

تا که دریا ها کنم خاموش 

لیک،هیچ برای ابراز ندارم 

تنی دارم بی جان و خسته 

لبی خشکیده،دهانی بسته

و چشمانی در انتظار امید 

که از راهی رسد خاکی 

در آغوشش بگیرم 

بگویم:شدند این مردمان مجنون 

ندارند هیچ امید 

نه خود میشناسند نه مادر 

شده درمان آنها تکه نانی،وصالی 

بده به آنها امید 

منم هستم مردم 

تنی خسته و روحی مجنون 

 

احمد بیگی

تیر ماه 1400