در جمعی،که در کنار تو خاطرات زیادی داشتم نشستم..
چای نوشیدم...
یک باره به یادت افتادم....
اشک در چشمانم جمع شد...
همه نگاهم کردند...
گفتم...چقدر داغ بود!
خیلی داغ!!
#احمد_بیگی