ابر حاصل تبخیر اشکیست
که به گریهی دوباره کمک میکند.
گریه، زائیدهی زجرهایی بیکران
و طریقتی برای دوباره زیستن،
شاید مرهمی بر زخمهای کهنهی جان.
چه غمانگیز است این رسم هستی،
در جستجوی بهانهای برای زیستن،
در انتظار قطرهای اشک، نغمهای غمگین.
باران، چه تلخ میبارد بر این خاکِ اندوهگین،
که یادِ تو را در من زنده میکند،
یادِ بوسهها و نجواها،
چه بیرحم است باران
و چه بی رحم است باعث و بانی باران.
که اشک را به عنوانِ تنها مرهم،
به او ارزانی میدارد.
#احمد_بیگی
از دفتر بی عنوان برای همه بهجز تو